با یاد دوست
قربون بزرگی و جلال و جبروتت برم ...
قربونت برم که اینقدر به حرف هام گوش می دی و دعاهام را زود به زود اجابت می کنی ...
قربونت برم که مدام مات و مبهوتم می کنی!
فکر می کنم با این عقل ناقصم حکمت تمام این بازی ها را -یا حداقل یه ذره اش را- دیگه تا حالا فهمیده باشم!
ای خدایی که این نقاط اکسترمم را بهم نشان دادی ... ای خدایی که می دونی نقطه ی اکسترمم به کار من نمی آید!
ای خدایی که می دونم خودت هم اینجور می پسندی که هر چیزی یه «حدی» داشته باشه!
با قدرت و جبروت خودت
جدول ِ OT ِ روزگار من را تکمیل کن،
با هر رنکینگی که خودت بر constraint هایی که خودت می پسندی، می پسندی ...
آنچنانکه انگشت ِ index ، چشم بسته candidate درست را نشانه بره!
یا ارحمن الراحمین!
پ.ن. اُ.تی، یک نظریه ی زبان شناسی است که تازگی ها بدم نمی آید دل در گرواَش بسپارم!